بعد از اینکه احمدی نژاد نمایندگان ویژه آیت الله خامنه ای را راه نداد، ایشان دست به دامن خبرنگار اسپانیائی شدند!

شاهدی بر یک رقمی شدن نرخ تورم!

سال 88 شیشه کیلویی 90 و کراک 140 میلیون تومان بود، امسال شیشه 7 و کراک 11 میلیون تومان!

منبع: آفتاب نیوز

بربری 375 تومان

تا داشتیم به شعار "300 تومن بربری، لعنت به بیت رهبری" عادت می کردیم گرونش کردن به 375 تومن، کسی چیز جدیدی به فکرش میرسه؟

امام زمان که ظهور نکرد هیچ، شعیب ابن صالح هم به غیبت صغری رفت

محمود احمدی‌نژاد برای چهارمین روز متوالی از حضور در نهاد ریاست جمهوری خودداری کرده است. احمدی‌نژاد که روز گذشته (یکشنبه) نیز در جلسه هیات دولت شرکت نکرده بود٬ امروز هم در نهاد ریاست جمهوری حاضر نشده است. 

منبع: سایت دیگربان

فاطمه رجبی: احمدی نژاد از ولایت فقیه تبعیت نکند جلویش می ایستیم

قبل از سرپیچی از ولایت

بعد از سرپیچی از ولایت

احمدی‌نژاد: در آخرین پیچ تاریخ قرار داریم

یکی با ماشین میره تو دره، بهش میگن: چی شد بابا؟ چرا افتادی تو دره؟ میگه: والله ما داشتیم تو جاده با ماشین میرفتیم، هی جاده پیچید، من پیچیدم، ‌دوباره جاده پیچید، باز من پیچیدم،‌ یهو جاده پیچید، من نپیچیدم!

اجرای مرحله دوم هدفمندی خ.ر. و ا.ن. پس از مستند ظهور در سال 90

مرحله جدید هدفمندی و نامگذاری خ.ر. و ا.ن. پس از مستند ظهور:
"شاص" = مخفف "شعیب ابن صالح" یا همون شاصکول خودمون
"سید خ.ر. آسانی" یا "سید خر آسانسوری"
امیدوارم همزمان با مدیریت جهانی این دو عزیز القاب جدیدشان هم جهانی شود تا بالاترین هم برای استفاده از این نامهای مبارک به ما گیر ندهد :)  

سید خرآسانسور

پس از جهانی شدن اصطلاح خ.ر. ( خامنه ای رهبر) و محرز شدن کرامات آخرالزمانی و خصوصا بالا رفتن مداوم مرتبه معظم له از تمامی دوستان بالاترین خواهشمندم از اصطلاح "سید خ.ر. آسانسور "  به جای "سید خراسانی " در نوشتار خود استفاده کنند D:

هدیه تهرانی چک برگشتی هزینه نمایشگاه خود را گردن مشائی و بقائی انداخت(جراید)

در یک غروب پنج شنبه پیرمردی در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شدند و به جواهر فروش گفت : یک انگشتر مخصوص برای دوست دخترم می خواهم.
مرد جواهرفروش به اطرافش نگاه کرد و انگشتر فوق العاده گرانی و زیبایی که ارزش آن 3 ملیون دلاربود را به پیرمرد و دختر جوان نشان داد.چشمان دختر جوان برقی زد تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد.
پیرمرد در حال دیدن انگشتر به مرد جواهرفروش گفت : خب ، ما این رو برمیداریم. جواهرفروش با احترام پرسید که پول اونو چطور پرداخت می کنید؟
پیرمرد گفت : با چک ، ولی خب من میدونم که شما باید مطمئن بشید که تو حسابم پول هست یا نه بنابراین من این چک رو الان می نویسم و شما می تونید روز دوشنبه که بانکها باز می شه ، به بانک من تلفن بزنید و تایید اونو بگیرید و بعد از ظهر اون روز همون روز من انگشتر رو از شما می گیرم.
صبح دوشنبه مرد جواهر فروش در حالی که به شدت ناراحت بود به پیرمرد تلفن زد و با عصبانیت به پیرمرد گفت : من الان حسابتون رو چک کردم اصلا نمی تونم تصور کنم که توی حسبابتون حتی یک دلارهم نیست!!!
پیرمرد جواب میده : متوجه هستم چی میگید ، ولی در عوضش می تونی تصور کنی که من تو این دو سه روز چه حالی کردم واقعا که بهترین روزای عمرم بود!!

خیلی از افراد و گروه ها با هم مخالفند ولی امروز دشمن اصلی آزادی خواهی جمهوری اسلامی است

ملانصرالدین کلیدی را در خانه گم کرده بود ودرکوچه آن را می جست
او را گفتند: کلید را به خانه گم کرده ای ولی درکوچه به دنبال آن می گردی
 گفت: خانه تاریک است ولی کوچه روشن .
امیدوارم این حکایت ما نباشد که دشمن اصلیمان "جمهوری اسلامی" را فراموش کنیم و آزادی گم کرده خود را در ابراز تنفر از دیگران بجوییم.